رئيس دستگاه ديپلماسي گفت: آنچه تحريمها به وجود آوردند، اساساً 20 هزار سانتريفوژ بود، زماني که تحريمها آغاز شد، ما کمتر از 200 سانتريفوژ داشتيم، اکنون ما بيست هزار سانتريفوژ داريم و تحريمها موجب شکلگيري ناخشنودي بسيار ميشود.
به گزارش
پايگاه خبري تحليلي پيرغار به نقل از خبرگزاري صدا و سيما، محمد جواد ظريف رئيس دستگاه ديپلماسي ايران، در سفر به اسپانيا در جمع مسئولان اين کشور به برخي سوالات درباره دستاورد مذاکرات لوزان پاسخ گفت.
وي در ابتداي صحبت خود از اينکه براي اولين بار در مقام وزير خارجه ايران به اسپانيا آمده است، ابراز خشنودي کرد.
ظريف اين سفر را اولين سفر اروپايي آن پس از رخدادهاي سوئيس توصيف کرد و گفت: از آنجاييکه هر کسي با تعبيري مختلف از آن ياد ميکند، ما آن را بيانيه سوئيس ميخوانيم.
وزير خارجه کشورمان گفت: اينکه من در اسپانيا هستم، سفري مناسب است، زيرا اسپانيا دوست خوب ايران است و همواره چنين بوده است. ما از نظر تاريخي به هم نزديک هستيم و روابط فرهنگي بسياري داريم. ما سابقاً همکاري اقتصادي بزرگي باهم داشتيم و اميدواريم که آن همکاريها از سرگرفته شود. اين به نفع دو کشور و نيز ثبات منطقهاي و جهاني است.
ظريف در اسپانيا تاکيد کرد: به توافق بسيار نزديک هستيم، اما دو کار سخت يکي نگارش متن توافق و ديگر تغيير الگوي ذهني طرف مقابل درباره تحريمها در اين راه حائز اهميت است.
وزير خارجه کشورمان در ادامه اظهارات خود در جمع مسئولان اسپانيايي از جمله خاوير سولانا دبيرکل اتحاديه شوراي اروپا، افزود: از نظر من دليلي وجود ندارد که کسي در دنيا ديدگاهي نامعقول در اين باره داشته باشد، زيرا برنامه ما صلح آميز بوده است و هميشه چنين خواهد بود و ما به دنبال ساخت سلاح هستهاي نبوديم. ما سلاحهاي هستهاي را براي امنيت خود زيان آور ميدانيم و اين موضوع را رئيس جمهور ما بارها زماني که خود او نيز در گروه مذاکره کننده مطرح کرده است. من فکر ميکنم اين امر (توافق) از مدتها پيش ممکن بوده است، ما بارها تلاش کرديم. من سابقاً مذاکره کننده ايران بودم در زماني که آقاي روحاني -رئيس جمهور فعلي ما- مشاور امنيت ملي بودند. ما کاملاً نزديک بوديم. بارها نزديک بوديم. پس از آن زمان که آقاي لاريجاني رئيس مجلس فعلي ما، فعاليت داشتند و خاوير سولانا همتاي او فعاليت داشتند. ما بسيار به يک توافق نزديک بوديم. زيرا ما در رسيدن به توافق منطقي هستيم. ما باور داريم که برنامهمان صلح آميز است، ما باور داريم که حق داريم که يک برنامه صلح آميز هستهاي داشته باشيم. آنچه فکر ميکنيم وجود ندارد و وجود نداشت و امروز بهتر به آن توجه ميشود، اين است که تحريمها کمک نميکنند. تحريمها فشار بر مردم هستند و شرايط سياسي را ايجاد نميکنند که اعمال کنندگان تحريمها ميخواهند به آن برسند. اين قضيهاي است که از نظر تاريخي براي تحريمها مصداق داشته است و بررسيهاي زيادي درباره آن صورت گرفته است. اما براي يکسري افراد در آمريکا و حتي برخي در اروپا سخت است پذيرفتن اين واقعيت که تحريمها يک دارايي به شمار نميروند.
رئيس دستگاه ديپلماسي خاطرنشان کرد: آنچه تحريمها به وجود آوردند، اساساً 20 هزار سانتريفوژ بود، زماني که تحريمها شروع شدند، ما کمتر از دويست سانتريفوژ داشتيم، اکنون ما بيست هزار سانتريفوژ داريم و تحريمها موجب شکل گيري ناخشنودي بسيار ميشود. وقتي ايرانيها نميتوانند از پول خودشان، از بانکهاي خودشان استفاده کنند تا از اروپا دارو خريداري کنند -که البته ما به داروي زيادي نياز نداريم، براي برخي بيماريهاي خاص ما نياز به دارو داريم- زماني که ما به بانک مراجعه ميکنيم تا وجه آن را منتقل کنيم، بانک ميگويد ما نميتوانيم اينکار را کنيم زيرا آمريکا تحريم کرده است و اين امر براي ما تبعاتي خواهد داشت.
تحريم فقط ميتواند نارضايي ايجاد کند. بنابراين اين وضعيتي است که ما در آن قرار داريم. ما قادر بودهايم در گذشته نيز به يک چارچوب برسيم که حق ما در داشتن انرژي هستهاي براي مقاصد صلح آميز از جمله غني سازي، از جمله راکتور آب سنگين، از جمله تحقيق و توسعه محفوظ بداند، که ما باور داريم تنها گزينه معتبر است زيرا شما نميتوانيد صرفاً خواهان آن باشيد که برنامه هستهاي ايران حذف شود، برنامه ايران يک واقعيت موجود است، چيزي نيست که وارد شده باشد. البته همه در دنيا اين دانش را از يکديگر نسخه برداري کردهاند، اما ما اين دانش را بومي ساختهايم. بنابراين اين دانش ما، برنامه ما، دانشمندان ما، تکنسينهاي ما و تاسيسات ماست. آنها نميتوانند خيلي ساده آرزو کنند که اين برنامه نباشد. بنابراين بهترين راه براي آنها و اي يو 3 و سه کشور ديگر يا گروه پنج بعلاوه يک يا هر آنچه آن را بخوانيد، اين است که سازوکاري را بيابند که همزمان با اينکه ايران برنامه خود را نگه ميدارد، آنها بتوانند به اطمينان برسند که اين برنامه کاملاً صلح آميز ميماند. ما مشکلي با اين نداريم زيرا ما نيتي به جز برنامه صلح آميز نداريم. اين بخش کار حل شده است و من باور دارم ما اکنون چارچوبي براي انجام اينکار داريم.
طرف ديگر نيز اين مسئله را از نظر ذهني براي خود حل کرده است، اما من فکر ميکنم داشتن نگرشي با نگاه به گذشته، هنوز از بين نرفته است. به اين علت است که شما شاهد بحث در آمريکا يا تفسيرهاي مختلف در اين باره هستيد. ما توافق کرديم که همه تحريمهاي مالي و اقتصادي بايد برداشته شوند. حالا تعبيرهاي متفاوتي درباره اينکه چطور بايد بروند، وجود دارد که اين به علت بحثهاي داخلي آمريکاست. نقش کنگره، اينکه کنگره چطور بايد کنش داشته باشد، يا قدرت و اختيارات رئيس جمهور.
من سي سال در آمريکا تحصيل و زندگي کردهام. اما اين يک نکته فرعي است. وقتي من با آمريکا معامله ميکنم، براي من اهميت ندارد در داخل آمريکا چه ميگذرد و چه تعاملاتي بين کنگره و دولت آمريکا وجود دارد. اين يک باتلاق خطرناک است اگر ما در آن گرفتار شويم.
بنابراين آنچه بدان نياز داريم، اين است که کل دولت آمريکا را درباره تعهدات بينالمللياش مسئول و پاسخگو بدانيم و دولتها درباره تعهدات بينالمللي شان مسئول هستند. بنابراين مادامي که توافق پيش ميرود، صرف نظر از آنچه در داخل آمريکا ميگذرد و اينکه آن را براي خود چطور تعبير ميکنند، همه تحريمهاي اقتصادي و مالي که عليه ايران به دست سازمان ملل، اتحاديه اروپا و آمريکا وضع شده است، بايد در مرحله اول برداشته شود.
تنها مشکلي که من ميبينم، اکنون وجود دارد -اساساً دو مشکل- يکي نگارش (متن توافق) است، زيرا ما يک توافق ذهني داريم. موضوعاتي نوشته شده است، شما بيانيههايي را مشاهده ميکنيد که از لوزان مطرح ميشود و مطالبي که در اين باره مطرح ميشود.
همکاران من، معاون خانم موگريني و مسئولان ديگر از ايي 3 بعلاوه 3، سه شنبه آينده گرد هم ميآييم تا تنظيم متن را شروع کنيم. اين کاري سخت است، به ويژه با توجه به حضور حقوقدانهاي متعدد که حضور خواهند داشت تا دقت کلمات را مد نظر قرار دهند.
مشکل دوم که يک مشکل اساسي است. مشکل آمريکا و برخي دوستان ما در اروپا براي تغيير دادن اساسي اين الگو است که تحريمها را يک دارايي ميداند. مادامي که آنها اين الگو را در ذهن داشته باشند، اينکه ما نياز داريم اين تحريم ها را داشته باشيم، تا زماني که اين تفکر وجود داشته باشد که ما براي رسيدن به يک توافق خوب به اين تحريم ها نياز داريم، اين الگو تغيير نکرده است.
من فکر مي کنم ممکن است زمان ببرد. ما سرگرم بحث در اينباره بوده ايم و من اطمينان دارم که طرف هاي مذاکره کننده ما، اين موضوع را درک مي کنند. اما اينکه آنها بتوانند همين پيام را به افکار عمومي و محفل هاي سياسي خود ببرند که تصميمات سياسي را مي گيرند، کاري دشوار است.
آنها يک سال و نيم تبعيت کامل ايران را از توافق ژنو را به عنوان يک نمونه در اختيار داشتند تا نشان دهند که احترام درباره ايراني ها بهتر از فشار جواب مي دهد. فشار همواره تاثير عکس دارد. از نظر من همه فرهنگ ها و همه تمدن ها -به ويژه تمدن کهن هفت هزار ساله کشوري که من به عنوان نماينده اش صحبت مي کنم- فشار را نمي پذيرد. بنابراين صحبت کردن با مردمي با چنين تاريخ کهني، نمي تواند با اين درخواست همراه باشد که آنها شان خود را به علت فشار ناديده بگيرند. مهم است که افراد اين موضوع را درک کنند. زماني که چنين شود، ما بسيار به توافق نزديک خواهيم بود.
من فلسفي حرف نمي زنم. من فکر مي کنم ما در واقع به توافق نزديک هستيم. ما فقط نياز داريم آن را بنگاريم و نيز ذهنيات و الگوهاي خود را عوض کنيم تا بهتر جواب دهد.
وزير خارجه کشورمان با انتقاد از هوچي گري رژيم صهيونيستي درباره برنامه هسته اي ايران، گفت اينکه جدي ترين نقض کننده ان پي تي، يکباره مرشد منع توليد و تکثير تسليحات هسته اي شده است، مضحک ترين جوک قرن است.
به گزارش مونيتورينگ خبرگزاري صداو سيما، محمد جواد ظريف وزير خارجه کشورمان در ادامه اظهارات خود در اسپانيا درباره مذاکرات لوزان و ادامه راه تا رسيدن به توافق نهايي درباره برنامه هسته اي، گفت اجازه دهيد من يک نکته را مطرح کنم، برنامه هسته اي ما صلح آميز است، همواره چنين بوده است و چنين نيز خواهد ماند. اکنون شما يک سازوکار داريد که شکل گرفته است که ما اطمينان داريم هر ذهن مشکوکي را متقاعد مي سازد ما صلح آميز خواهيم ماند. من نمي خواهم وارد محاسبات شوم، زيرا فکر مي کنم آن محاسبات گسترده تر از آن است که ما وارد آن شويم، بحث گريز هسته اي و همه اينها را ما قبول نداريم. منظور من اين است که اين بحث ها هيچ پايه اي در واقعيات ندارند. اما حتي با آن محاسبات، اين سازوکار اطمينان ايجاد مي کند به آنچه ما هميشه گفته ايم، و سابقه اي براي اثبات آن داريم.
بنابراين چرا نتانياهو اينقدر درباره آن نگران است. اگر او باور دارد که برنامه هسته اي ما يک تهديد حياتي تلقي مي شود، بايد حالا نفس راحتي بکشد زيرا همه برنامه ما را زير نظر خواهند داشت، اطمينان ايجاد مي کنند که ما تهديد نيستيم. براي او حل شدن اين بحران يک تهديد حياتي است، صلح يک تهديد حياتي است، آرامش يک تهديد حياتي است. به اين علت است که او اينطور وحشت زده است. من اعتقاد دارم افراد نبايد به او اعتبار بدهند، اين تنها رژيمي است، منظور من اين است اين رژيمي است که در دهه هزار و نهصد و پنجاه، نزديکترين متحد خود را فريب داد تا بمب اتمي بسازد. آنها همه را با خود مقايسه مي کنند. ما مثل آنها نيستيم. ما تاريخي ستيزه جويي نداريم، ما تاريخ نقض مرزهاي همسايگانمان را نداريم، براي دويست و پنجاه سال ما سابقه حتي يک تهاجم را عليه هيچ يک از همسايگانمان نداشته ايم. اين تاريخ و سابقه ماست.
بنابراين براي جدي ترين نقض کننده ان پي تي، براي يک غيرعضو ان پي تي، اينکه به يکباره تبديل به مرشد منع توليد و تکثير تسليحات هسته اي شود، مضحک ترين جوک قرن است. او هيچ اعتباري ندارد که حتي در اين بحث وارد شود، اين گرد و خاکي است که او به راه مي اندازد تا شهرک هاي خود را پنهان کند،اين واقعيت را بپوشاند که او علنا منکر پذيرش کشور فلسطيني شده است و اين هوچي گري را به راه مي اندازد تا فشار را از خود به ديگران منتقل کند. من فکر نمي کنم به نفع جامعه بين المللي باشد که به او فرصت بدهد به اين عمليات شرورانه اطلاعاتي و دورغگويي ادامه بدهد، به او فرصت بدهد شرورانه آب را گل آلود کند، اقداماتي که انجام مي دهد سياست هايي را که دنبال مي کند، از نظرها پنهان کند.
ما هيچ برنامه تسليحات هسته اي نداريم. ما قصد نداريم اين تسليحات را بسازيم. و اکنون شما سازوکاري داريد که اگر بخواهيد از آن اطمينان حاصل کنيد از آن استفاده کنيد. چرا بايد افراد نگران باشند. من فکر مي کنم آنها اگر آن را خطري حياتي تلقي کنند، حالا بايد جشن بگيرند. اما از آنجائيکه آنها چنين نمي کنند، شما بايد به اين درک برسيد که مشکل اين نيست. مشکل هرگز برنامه هسته ايران نبوده است، مشکل اين است که آنها مي خواهند، ذهنها را متوجه تهديد کنند تا سياست هاي مجرمانه خود را عليه مردم مظلوم فلسطين پنهان کنند؛ مردمي که در غزه و کرانه باختري و هر نقطه ديگري تحت فشار هستند.
مسائل ديگري در منطقه ما وجود دارد. اينکه اسرائيل و جبهة النصره در بلندي هاي جولان، مناسباتي باهم دارند که تحليل جداگانه اي را مي طلبد. چرا تروريست هاي جبهة النصره بايد در بيمارستان هاي اسرائيل امکانات درماني دريافت کنند؟ آيا آنها يک دفعه بشردوست شده اند؟ اينکه تروريست ها را درمان مي کنند نه شهروندان عادي را و او در تلويزيون اسرائيل ديده مي شود که به ملاقات آنها مي رود. اينها سوالاتي است که بايد به آنها پاسخ داده شود. اينها مسائلي است که بايد در منطقه ما به آنها پاسخ داده شود نه برنامه هسته اي ايران که صلح آميز بوده و همواره چنين خواهد بود و اکنون سازوکاري براي اطمينان از اين قضيه وجود دارد.
محمد جواد ظريف وزير امور خارجه ايران در ادامه گفت :
اجازه دهيد اين را پاسخ دهم و بعد به مسائل منطقه اي که خاوير سولانا مطرح کرد بازگرديم. همچنين درباره همکاري هاي ايران و اسپانيا که وزير امور خارجه به آن اشاره کرد. براي اين همکاري ها زمينه گسترده اي وجود دارد که گردشگري فقط يکي از آنهاست. ما مي توانيم در طيف وسيعي از حوزه ها همکاري کنيم. ما دفعه قبل که وزير امور خارجه اسپانيا در تهران بود نيز در اين باره گفتگو کرديم. اسپانيا شريک نفتي اصلي ما در اروپا بوده است و مي تواند بار ديگر اينگونه باشد و به دروازه صدور گاز به اروپا تبديل شود. ايران آماده است در اين زمينه کار کند. بنابراين، زمينه هاي زيادي براي همکاري وجود دارد. در خصوص تدابير مختلفي که در آن توافق گنجانده شده است، يا در توافق نهايي گنجانده خواهد شد، بايد بگويم که همه اين تدابير بلافاصله پس از تاييد توافق در شوراي امنيت سازمان ملل شروع خواهد شد. ما گام هاي خودمان را برمي داريم که شامل راستي آزمايي و شفاف سازي مي شود، و اينها ادامه خواهد يافت. برخي ، آنهايي که مي خواهند ترس و نگراني ايجاد کنند ، مي گويند يک بند پايان وجود دارد. هيچ بند پاياني وجود ندارد. تعهد ما براي توليد نکردن سلاح هسته اي بر اساس ان پي تي هيچ ضرب الاجلي ندارد. هيچ محدوديت زماني در اين خصوص وجود ندارد. تعهداتي که بر اساس موافقت نامه هاي پادماني ، پروتکل الحاقي احتمالي ، پذيرفته ايم بي پايان است. اينها مانند هر موافقت نامه بين المللي ديگري ، بي پايان هستند. نقطه شروع زمان اجراي توافق خواهد بود. ما اقدام مي کنيم و انتظار داريم طرف ديگر نيز اقدام کند. ما تدابيري بازگشت ناپذير را شروع مي کنيم و انتظار داريم طرف مقابل هم تدابير بازگشت ناپذير را شروع کند. بي اعتمادي متقابل زيادي در اينجا وجود دارد. مردم ايران به غرب اعتماد ندارند. خاوير (سولانا) از تاسيسات مخفي حرف زد. اين تاسيسات مخفي وقتي پيدا شدند هيچ چيز توليد نمي کردند. وقتي تاسيسات نطنز کشف شد حتي يک سانتريفوژ نيز در آن نبود. اما چرا اينها مخفي بودند؟ چون به محض اينکه ما آنها را علني مي کرديم ، غرب و آمريکا ترتيبي مي دادند که ما نتوانيم هيچ چيزي در آن نصب کنيم. آنها همه راهها را مي بستند. بنابراين، اين اساسا نوعي بازي موش و گربه بود ، يا معماي مرغ و تخم و مرغ و اينکه کدام اول وجود داشت.
آيا اول حق ما انکار نشد ، وقتي که يوروديف (کنسرسيوم بين المللي غني سازي اورانيوم ) شروع کرد به نفروختن همان اورانيومي که مال ما بود؟ ما مالک اورانيوم بوديم و ده درصد از يوروديف در فرانسه مال ما بود. ما حتي يک گرم نيز از آنها اورانيوم دريافت نکرديم. آمريکا در دهه 1960 يک رئاکتور تحقيقاتي در تهران احداث کرد. آنها حتي سوخت اين رئاکتور را نيز به ما نمي دادند. ما بايد چکار مي کرديم؟ آيا بايد مي گذاشتيم اين سرمايه گذاري به هدر برود؟ يا اينکه سوخت مورد نياز خودمان را توليد کنيم؟ و وقتي ما شروع کرديم به توليد اورانيوم 20 درصد غني شده براي آن رئاکتور ، آنها گفتند شما نمي توانيد اين کار را بکنيد و فناوري آن را نداريد. و وقتي که ما آن را توليد کرديم و وارد رئاکتور کرديم ، آنها گفتند خير، خير، اورانيوم غني شده 20 درصدي فقط يک هفته با بمب فاصله دارد. چرا شما آن را توليد مي کنيد؟ ما نمي خواستيم آن را خودمان توليد کنيم. اگر شما آن را به ما مي داديد ما سراغ توليد آن نمي رفتيم چون براي ما ارزان تر تمام مي شد. براي ما ارزان تر بود که اين ماده را در بازار بين المللي بخريم. اما به محض اينکه ما اين ماده را توليد کرديم آنها گفتند خب حالا بيايد، ما اين را به شما مي فروشيم. ما هم گفتيم دست شما درد نکند ما حالا خودمان آن را داريم. بنابراين، اين به يک الگوي فرصت هاي از دست رفته و بي اعتمادي هاي متقابل تبديل شده است. ما بايد راهي براي از بين بردن اين بي اعتمادي متقابل پيدا کنيم. شما نمي توانيد بگوييد مردم ايران بايد به غرب اعتماد کنند و اين تدابير برگشت ناپذير را اجرا کنند، در حالي که غرب نمي خواهد به هيچ وجه به ما اعتماد کند. اين جواب نمي دهد. به شما قول مي دهم که اين جواب نمي دهد. بنابراين، راستي آزمايي ، اجرا و لغو تحريم ها بايد همزمان باشد. ما يک ساز و کار شناخته شده داريم که اگر هر کشوري تعهداتش را زير پا بگذارد و اگر در يک مدت بسيار کوتاه اقدام جبراني نکند، ديگر در مورد ادامه اجراي آن توافق هيچ حقي نخواهد داشت. ما هم مي توانيم توافق را باطل اعلام کنيم زيرا در بسياري از موارد ممکن است طرف مقابل به تعهداتش عمل نکند. ما اميدواريم چنين چيزي در آينده اتفاق نيفتد چون احمقانه خواهد بود که اين همه وقت بگذاريم تا به يک توافق برسيم و بعد بخواهيم آن را نقض کنيم. ما اميدواريم که هيچ کس نخواهد توافق را نقض کند. ما قطعا اين کار را نخواهيم کرد، چون در غير اين صورت اين همه وقت خودمان را صرف توافق نمي کرديم. بنابراين، من فکر مي کنم ما نياز داريم به اين مسئله بي اعتمادي متقابل که در 35 سال گذشته ، به ويژه در 10 سال گذشته و در مدت اين مذاکرات و تلاش هاي ناکام ده سال گذشته ، شکل گرفته است بپردازيم و راهي براي حرکت به جلو پيدا کنيم. اگر ما بخواهيم روي اين موضع پافشاري کنيم که اول بايد طرف مقابل قدم بردارد ، اول بايد ايران اقدام کند و اول بايد ايران تعهدش را ثابت کند و بعد ما خواهيم ديد که چه بايد بکنيم، در آن صورت به هيچ توافقي نخواهيم رسيد. من فکر نمي کنم اين چيزي باشد که بتوانيم توافق نهايي را روي آن بنا کنيم. همه موافقت کرده اند که ما همزمان گام برخواهيم داشت. ايران به تعهدات خود در توافق عمل خواهد کرد و غرب نيز بايد به تعهدات خودش عمل کند. من به اين دليل مي گويم غرب، چون روسيه و چين هيچ تحريمي عليه ايران وضع نکرده اند و آنها در واقع مخالف بسياري از تحريم هايي هستند که عليه ايران وضع شده است. بنابراين ، هرچند ما درباره گروه پنج به اضافه يک حرف مي زنيم اما در عمل درباره چهار کشور حرف مي زنيم. اين وضعي است که ما درگير آن هستيم. در خصوص مسئله منطقه اي نيز بايد بگويم که ما هميشه خواهان يک قرار و توافق بسيار نزديک و مبتني بر همکاري در منطقه خليج فارس هستيم. اولين سرمقاله من پس از تصدي سمت وزير امور خارجه ، براي چاپ در واشنگتن پست يا نيويورک تايمز يا هيچ روزنامه اروپايي نوشته نشده بود، بلکه من آن را براي چاپ در روزنامه الشرق الاوسط نوشتم. يعني روزنامه سعودي ها. من در آن مقاله خواستار يک توافق و قرار مبتني بر همکاري منطقه اي شدم. من خواستار يک ساز و کار امنيتي منطقه اي شدم. اين بسيار مطلوب من و بسيار مطلوب رئيس جمهور روحاني است. ما نمي خواهيم همسايگان سعودي خود را از محاسبات منطقه اي حذف کنيم. آنها بخشي از اين منطقه اند. متاسفانه برخي در اين منطقه عادت کرده اند با يک ايران منزوي و مطرود ، با يک ايران امنيتي ، با يک ايران که به غلط يک تهديد معرفي شده است، زندگي کنند. اينگونه تصويرسازي از ايران در چند سال گذشته ادامه داشته است و هدفش اين بوده که از ايران يک موجود تهديدآميز در منطقه ترسيم شود و برخي ها خيلي اين را دوست داشتند. آنها مي توانستند با اين کار همه سياست هاي خودشان را توجيه کنند. ايران از داعش حمايت نکرد. ايران هرگز از القاعده حمايت نکرد. ما همواره در سمت درست تاريخ بوده ايم. اگر بخواهيم به چند سال عقب تر بازگرديم، ما هرگز از صدام حسين حمايت نکرديم ، اما برخي ديگر ، از جمله در غرب ، اين کار را کردند. وقتي او از سلاح هاي شيميايي عليه ما استفاده مي کرد ، خيلي ها و تقريبا همه ، از جمله شوراي امنيت ، ساکت بودند. شش گزارش دبير کل سازمان ملل هيچ گوش شنوايي پيدا نکرد. هيچ کس صدام حسين را حتي يکبار هم محکوم نکرد. اما همه دوستان ما در منطقه از صدام حسين حمايت مي کردند ، يعني از همان کسي که به خود آنها حمله کرد و آنها را تهديد کرد. ما هرگز از طالبان حمايت نکرديم. ديگران حمايت کردند. ما هرگز از گروه دولت اسلامي حمايت نکرديم. ديگران حمايت کردند. ما از القاعده در يمن حمايت نمي کنيم. اما برخي دارند حمايت مي کنند. بنابراين ، ما در سمت درست تاريخ قرار داشته ايم. هميشه. ما آماده ايم و قصد نداريم هيچ کس را در اين منطقه حذف کنيم. اما برخي مي خواهند ايران را حذف کنند. من بودم که به نشست ژنو 2 دعوت نشدم. من بودم که به نشست پاريس دعوت نشدم. ما اصراري نداشتيم که ديگران دعوت نشوند. ما عملا اصرار داشتيم که همه شرکت کنند. ايران کشوري است که خواهان برقراري ثبات در عراق ، ثبات در سوريه ، و ثبات در يمن است. ما معتقديم که ثبات در عربستان سعودي، ثبات در امارات عربي متحده ، ثبات در منطقه خليج فارس ثبات خود ماست. ما بزرگترين کشور در اين منطقه هستيم. ما از جانب همسايگانمان احساس خطر نمي کنيم. ما مي خواهيم در اين کشورها ثبات برقرار باشد. ما معتقديم اين گروه به اصطلاح دولت اسلامي ، که نه اسلامي است و نه دولت ، تهديدي عليه عربستان سعودي و قطر و ترکيه و کشورهاي ديگري است که -- البته نمي خواهم هيچ کشوري را به چيزي متهم کنم -- موضع سفت و محکمي در برابر اين گروه نمي گيرند. اين گروه بيش از آنکه تهديدي عليه ما باشد ، تهديدي عليه آنهاست. ما معتقديم که همه ما بايد همکاري کنيم تا با اين تهديد مقابله کنيم. ما بايد اين ملاحظات بسيار کوته بينانه را که از دل اين ترس و نگراني به وجود آمده است ، کنار بگذاريم. چون وقتي تغيير به ميان مي آيد برخي دچار ترس مي شوند. منطقه ما هم دچار تغيير شده است. ايران خواهان تعامل شرافتمندانه است. انتخاب حسن روحاني به رياست جمهوري ايران نشانه اين است. اين انتخاب نشان داد که شما با فشار و تحريم نمي توانيد ملت ايران را از حکومت جدا کنيد. براي همين بود که هفتاد و سه درصد از مردم ايران در انتخابات شرکت کردند.